۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

حرفهایم مرده را جان میدهد

حرفهایم مرده را جان میدهد
واژه هایم بوی باران میدهد



احساس کن:
زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکست
دیده ام بر شاخه ی احساسها
میتپد دل در شمیم یاسها
زندگی موسیقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین حاصل شود
میتواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبحها, لبخندها, آوازها

هیچ نظری موجود نیست: