۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

ابوبكر محمد ابن زكرياي رازي دانشمند بزرگ ايران - نگاهي به دستاوردهاي او



دسامبر ماهي است كه ابوبكر محمد ابن زكرياي رازي دانشمند بزرگ ايران در آن در سال 864 ميلادي در ري به دنيا آمد و بسياري از واژگاني كه او در علم شيمي بكار برده است جهاني شده اند از جمله واژه شيمي كه از كيميا و الكل كه از الكحل گرفته شده اند كه رازي در كتابهاي خود بكار گرفته است. رازي (منسوب به ري) در پزشكي، شيمي، رياضي، نجوم و فلسفه تحصيل و مطالعه كرده بود و از پايان دوران جواني نيمي از سال را در بغداد و نيم ديگر را در زادگاه خود، ري، كه به آن دلبستگي فراوان داشت مي گذرانيد و كتاب مهم و معروف خود در دانش پزشكي را به نام منصور ساماني حاكم وقت ري كرد و عنوان طب منصوري بر آن گذارد كه نخست در ده جلد به لاتين و سپس ساير زبانهاي اروپايي ترجمه شده است. كتاب مهم ديگر او در پزشكي حاوي عنوان دارد كه به صورت دائرة المعارف نوشته شده و همه اطلاعات پزشكي آن زمان در آن گرد آوري شده است. رازي در بغداد رياست بيمارستان مقتدري را برعهده داشت. در طول توقف او در ري و بغداد، بيماران و پژوهشگران و دانشجويان پزشكي از سراسر جهان براي درمان و كسب فيض و دريافت پاسخ پرسشهايشان به ديدار ش مي شتافتند. كشف آبله و آبله مرغان و مشخص كردن تفاوت آنها از هم از كارهايي است كه در دانش پزشكي به نام رازي ثبت شده است. در دانش شيمي، رازي نخستين دانشمندي بود كه شيمي آلي (ارگانيك) را از شيمي معدني (غير ارگانيك) جدا ساخت و در باره شيمي و واكنش هاي شيميايي چند اثر به زباني بسيار ساده نوشت كه مهمترين آنها اسرار است. رازي كاشف چند اسيد از جمله اسيد سولفوريك است كه آنها را جهت مخالف بازها قرار داده و واكنشن هاي شيميايي را كه به تهيه الكل كه يك باز است منجر مي شود به دقت شرح داده است. دويست كار علمي به نام رازي ثبت است و درمقايسه با ساير دانشمندان ايراني، رازي را مي توان همتراز ابن سينا خواند . بسياري از پژوهشگران تاريخ علوم زادروز رازي را 27 دسامبر  اعلام داشته اند. دراين روز (ششم دي ماه) در سال 1343 به مناسبت يازدهمين سده تولد رازي مراسم باشكوه در ايران برگزار شد و با اين كه قبلا بسياري از مدارس، بيمارستانها و خيابانها در ايران به نام رازي نامگذاري شده بود شمار اين اماكن به نام او دوبرابر شد. رازي در سال 930 ميلادي درگذشت.

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه

عجیب ‌ترین جمله در زبان انگلیسی!!!

این جمله با کلمه ای یک حرفی آغاز می شود٬ کلمه دوم دو حرفیست٬‌ چهارم چهار حرفی... تا بیستمین کلمه بیست حرفی

I do not know where family doctors acquired illegibly perplexing handwriting nevertheless, extraordinary pharmaceutical intellectuality counterbalancing indecipherability, transcendentalizes intercommunications     incomprehensibleness

ترجمه جمله :
نمیدانم این دكترهای خانواده گی این دست خطهای گیج کننده را از کجا کسب میکنند.با این حال سواد پزشکی انها غیر قابل کشف بودن این دست خط ها را جبران کرده و بر غیر قابل کشف بودن انها ( دست خط ) برتری میجوید

کریسمس مبارک

۲۴سپتامبر ۱۹۱۴.ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند.شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند.در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقهء خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند.صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنک را از سر بگیرند!




صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمیرفت.شب قبل آنقدر با دشمن رفیق شده بودند که بی خیال جنگ شدند و از پشت خاکریز برای هم دست تکان میدادند!چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی ۳ نماینده ارتشها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند.آنها آنقدر با هم رفیق میشوند که با هم عکس میگیرند و حتی آدرس خانه های خود را به همدیگر میدهند تا بعد از جنگ به کشور های هم سفر کنند!کار به جایی میرسد که این ۳ ارتش به هم پناه میدهند و ...
تنها چیزی که باعث میشود تا قضیه لو برود متن نامه هایی بود که سربازان برای خانواده هایشان فرستاده بودند و به آنها اطمینان داده بودند که اینجا از جنگ خبری نیست!






سالها بعد کریس دی برگ متن یکی از این نامه های سربازان را در یک حراجی به قیمت ۱۵هزار یورو میخرد .پل مک کارتنی هم در ویدئوی یکی از کارهایش به این اتفاق ادای احترام کرده و سال ۲۰۰۵ هم کریستین کاریون با استناد به مدارک این اتفاق فیلمی بنام "کریسمس مبارک"میسازد که اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و حتی در جشنواره فیلم فجر نیز به نمایش درآمد..

۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

محله هاي تهران و علت نامگذاري آنها

شاید هر روز نام چند محله تهران را بشنویم بی آنکه بدانیم چرا به این نامها معروف شده اند. با استفاده از منابعی چون کتاب اول و ویکی پدیا و دیگر منابع در وب اطلاعاتی درباره نام برخی
محله‌های تهران اطلاعاتی گردآورده ایم که در ادامه می خوانید.
سید خندان
سید خندان نام ایستگاه اتوبوسی در جاده قدیم شمیران بوده است. سیدخندان پیرمردی دانا بوده که
پیش گویی‌های او زبانزد مردم در سی یا چهل سال پیش بوده و دلیل نامگذاری این منطقه نیز
احترام به این پیرمرد بوده است.
فرمانیه
در گذشته املاک زمینهای این منطقه متعلق به کامران میرزا نایب‌السلطنه بوده است و بعد از مرگ
وی به عبدالحسین میرزا فرمانفرما فروخته شده است.
فرحزاد
این منطقه به دلیل آب و هوای فرح انگیزش به همین نام معروف شده است.
شهرک غرب
دلیل اینکه این محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع های مسکونی این منطقه با
طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و به مانند مجتمع های مسکونی آمریکایی بوده و در گذشته
نیز محل زندگی بسیاری از خارجیها بوده است.
آجودانیه
آجودانیه در شرق نیاوران قرار دارد و تا اقدسیه ادامه پیدا میکند. آجودانیه متعلق به رضاخان اقبال
السلطنه وزیر قورخانه ناصرالدین شاه بوده، او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.
اقدسیه
نام قبلی اقدسیه (تا قبل از 1290 قمری) حصار ملا بوده است. ناصرالدین شاه زمینهای آنجا را به باغ
تبدیل و برای یکی از همسران خود به نام امینه اقدس (اقدس الدوله) کاخی ساخت و به همین
دلیل این منطقه به اقدسیه معروف شد.
جماران
زمینهای جماران متعلق به سید محمد باقر جمارانی از روحانیان معروف در زمان ناصر الدین شاه بوده
است. برخی از اهالی معتقدند که در کوههای این محله از قدیم مار فراوان بوده و مارگیران برای
گرفتن مار به این ده می آمدند و دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده است و عده ای هم
معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و چون از این مکان سنگ‌های بزرگ به دست
می آمده ‌است‌، آن‌جا را جمران‌، یعنی محل به‌دست آمدن جمر نامیده‌اند.
پل رومی
پل رومی در واقع پل کوچکی بوده که دو سفارت روسیه و ترکیه را هم متصل می کرده است.
عده‌ای هم معتقدند که نام پل از مولانا جلال‌الدین رومی گرفته‌شده است‌.
جوادیه (در جنوب تهران)
بسیاری از زمینهای جوادیه متعلق به آقای فرد دانش بوده است که اهالی محل به او جواد آقا بزرگ
لقب داده بودند. مسجد جامعی نیز توسط جواد آقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده است که به نام
مسجد فردانش هم معروف است.
داودیه (بین میرداماد و ظفر)
میرزا آقاخان نوری صدر اعظم این اراضی را برای پسرش‌، میرزا داودخان‌، خرید و آن را توسعه داد. این
منطقه در ابتدا ارغوانیه نام داشت و بعدها به دلیل ذکر شده داودیه نام گرفت‌.
درکه
اگر چه هنوز دلیل اصلی نامگذاری این محل مشخص نیست اما برخی آنرا مرتبط به نوعی کفش
برای حرکت در برف که در این منطقه استفاده می شده و به زبان اصلی درگ نامیده می شده
است دانسته اند.
دزاشیب (در نزدیکی تجریش)
روایت شده است که قلعه بزرگی در این منطقه به نام آشِب وجود داشته است و در گذشته نیز
به این منطقه دزآشوب و دزج سفلی و در لهجه محلی ددرشو میگفتند.
زهرگند
احتمالا دلیل نامگذاری این محل کشف سکه ها و اشیاء قیمتی در این محل بوده است. در گذشته
این منطقه ییلاق کارکنان روسیه بوده است.
قلهک
کلمه قلهک از دو کلمه "قله‌" و "ک‌" تشکیل شده است که قله معرب کلمه کله‌، مخفف کلات به
معنای قلعه است‌. عقیده اهالی بر این است که به دلیل اهمیت آبادی قلهک که سه راه گذرگاه‌های
لشگرک‌، ونک و شمیران بوده است‌، به آن( قله- هک) گفته شده است‌.
کامرانیه
زمین‌های این منطقه ابتدا به میرزا سعیدخان‌، وزیر امور خارجه‌تعلق داشت، و سپس کامران میرزا
پسربزرگ ناصرالدین شاه‌، با خرید زمین‌های حصاربوعلی‌، جماران و نیاوران‌، اهالی منطقه را مجبور
به ترک زمین‌ها کرد و سپس آن جا را کامرانیه نامید.
محمودیه ( بین پارک وی و تجریش یا ولیعصر تا ولنجک)
در این منطقه باغی بوده است که متعلق به حاج میرزا آقاسی بوده است و چون نام او عباس بوده
آنرا عباسیه میگفتند. سپس علاءالدوله این باغ بزرگ را از دولت خرید و به نام پسرش‌، محمودخان
احتشام‌السلطنه‌، محمودیه نامید.
نیاوران
نام قدیم این منطقه گردوی بوده است و برخی معتقدند در زمان ناصرالدین شاه نام این ده به نیاوران
تغییر کرده است به این ترتیب که نیاوران مرکب از "نیا" (حد، عظمت و قدرت‌) ؛"ور" (صاحب‌) و "ان‌"
علامت نسبت است و در مجموع یعنی کاخ دارای عظمت‌.
ونک
نام ونک تشکیل شده است از دو حرف (ون‌) به نام درخت و حرف (ک)که به صورت صفت ظاهر
می‌شود.
یوسف آباد
منطقه یوسف آباد را میرزا یوسف آشتیانی مستوفی‌الممالک در شمال غربی دارالخلافه ناصری
احداث کرد و به نام خود، یوسف آباد نامید.
پل چوبی
قبل از این که شهر تهران به شکل امروزی خود درآید، دور شهر دروازه هایی بنا شده بود تا دفاع از
شهر ممکن باشد. یکی از این دروازه‌ها، دروازه شمیران بود با خندق‌هایی پر از آب در اطرافش که
برای عبور از آن‌، از پلی چوبی استفاده می‌شد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری
نیست‌، اما این محل همچنان به نام پل چوبی معروف است.
شمیران
نظریات مختلفی درباره این نام شمیران وجود دارد. یکی از مطرح ترین دلایل عنوان شده ترکیب دو
کلمه سمی یا شمی به معنای سرد و ران به معنای جایگاه است و در واقع شمیران به معنای
جای سرد است. به همین ترتیب نیز تهران به معنای جای گرم است.
همچنین در نظریه دیگری به دلیل وجود قلعه نظامی در این منطقه به آن شمیران می گفتند و
همچنین برخی نیز معتقدند که‌ یکی از نه ولایت ری را شمع ایران میگفتند که بعدها به شمیران
تبدیل شده است.
گیشا
نام گیشا که در ابتدا کیشا بوده است برگرفته از نام دو بنیانگذار این منطقه (کینژاد و شاپوری)
میباشد.
منیریه (در جنوب ولیعصر)
منیریه در زمان قاجار یکی از محله های اعیان نشین تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن
کامران‌میرزا، یکی از صاحب‌منصبان قاجر، به نام منیر گرفته شده ‌است.

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

Cancer Update from John Hopkins

آخرین اخبار از سرطان



ترجمه : رضا فرزام فر


۱) هر شخص داراي سلول هاي سرطاني در بدن خود است .اين سلول هاي سرطاني در آزمايشهاي استاندارد خود را نشان نمي دهند تا آنکه به مقدار چند ميليارد سلول افزايش يابند. زماني که پزشکان به اشخاص مبتلا به سرطان اعلام مي کنند که ديگر در بدن آنها سلول سرطاني وجود ندارد ، اين حالت فقط بدان معناست که آزمايشها ديگر قادر به رديابي و پيدا کردن سلولهاي سرطاني نيست زيرا آن سلول ها به مقدار قابل رد يابي شدن در بدن وجود ندارند.
1-Every person has cancer cells in the body. These cancer cells do not show up in the standard tests until they have multiplied to a few billion. When doctors tell cancer patients that there are no more cancer cells in their bodies after treatment, it just means the tests are unable to detect the cancer cells because they have not reached the detectable size.
۲) سلولهاي سرطاني بين شش تا ده مرتبه در دوره زندگي يک انسان پيدا مي شوند.
2. Cancer cells occur between 6 to more than 10 times in a person's lifetime.


۳) زماني که سيستم ايمني انسان قوي باشد سلولهاي سرطاني از بين مي روند و از ايجاد تومور سرطاني جلوگيري مي شود.
3. When the person's immune system is strong the cancer cells will be destroyed and prevented from multiplying and forming tumors.


۴) زماني که شخص بيماري سرطان دارد نشانه آنست که وي داراي کاستيهاي تغذيه اي شده است . اين کاستي ممکن است منشاء ژنتيک ، محيطي ، غذا ها و عواملي درشيوه زندگي باشد.
4. When a person has cancer it indicates the person has multiple nutritional deficiencies. These could be due to genetic, environmental, food and lifestyle factors.


۵) براي غلبه بر کاستي هاي متعدد تغذيه اي ، تغيير در رژيم غذايي شامل اضافه کردن بعضي مخلفات غذا يي ، سيستم ايمني بدن را تقويت مي کند.
5. To overcome the multiple nutritional deficiencies, changing diet and including supplements will strengthen the immune system.


۶) شيمي درماني ضمن آنکه باعث مسموم کردن فوري سلول هاي سرطان است که سريع رشد مي کند ، سلول هاي سالم بدن درمغز استخوان و ديواره روده ها و غيره را که سريع رشد مي کند نيز از بين مي برد و مي تواند سبب ضايعه عضو بدن مثل کبد ، کليه ها و قلب و ريه ها و غيره شود.
6. Chemotherapy involves poisoning the rapidly-growing cancer cells and also destroys rapidly-growing healthy cells in the bone marrow, gastro-intestinal tract etc, and can cause organ damage, like liver, kidneys, heart, lungs etc.


۷) پرتوگيري ضمن آنگه سلولهاي سرطاني را نابود مي کند سلولهاي سالم را نيز مي سوزاند، ضايع مي کند وباعث تخريب آنها مي شود.
7. Radiation while destroying cancer cells also burns, scars and damages healthy cells, tissues and organs.
۸) درمان اوليه با شيمي درماني و پرتو درماني غالبا اندازه تومور را کاهش مي دهد. بااينوصف شيمي درماني و پرتودرماني درازمدت به نابودي بيشتر تومور منتج نمي شود.
8. Initial treatment with chemotherapy and radiation will often reduce tumor size. However prolonged use of chemotherapy and radiation do not result in more tumor destruction.


۹) زماني که بدن تحت تاثير مسمو ميت ناشي از شيمي درماني و پرتودرماني قرار مي گيرد سيستم ايمني در معرض خطر و نابودي واقع مي شود بنا براين شخص ممکن است مقاومت خود را در برابر انواع مختلف عفونتها و پيچيدگيهاي ناشي از آن از دست بدهد.
9. When the body has too much toxic burden from chemotherapy and radiation the immune system is either compromised or destroyed, hence the person can succumb to various kinds of infections and complications.
۱۰) شيمي درماني و پرتو درماني مي تواند باعث جهش ژنتيکي سلولهاي سرطاني گردد و مقاوم و پايدار شود ونابود کردن آن مشکل خواهد شد جراحي مي تواند باعث گسترش سلول هاي سرطاني به ديگر نقاط بدن شود.
10. Chemotherapy and radiation can cause cancer cells to mutate and become resistant and difficult to destroy. Surgery can also cause cancer cells to spread to other sites.


۱۱) يک راه موثر مبارزه با سرطان غذا نرساندن به سلولهاي سرطاني است . عدم رساندن مواد غذ ايي مورد نياز سلول براي جلوگيري از افزايش و چند برابر شدن تعداد سلولها است .
11. An effective way to battle cancer is to starve the cancer cells by not feeding it with the foods it needs to multiply.
سلولهاي سرطاني از چه موادي تغذيه مي شوند؟


WHAT CANCER CELLS FEED ON?
الف – قند تغذيه کننده سرطان است. با قطع مصرف قند يک عامل مهم تامين غذا براي سلولهاي سرطاني قطع مي شود . جانشين هاي قند نظير NutraSweet ، Equal ، Spoonful و غيره با Aspartame ساخته مي شود و زيان آوراست. يک جانشين طبيعي بهتر عسل مانوکا يا ملاس ناشي از قند سازي است ليکن مقدار مصرف آن بايد بسيار اندک باشد. نمک سفره داراي افزودني شيميايي است که رنگ آنرا سفيد کند. جانشين بهتر نمک سفره نمک حاصل از آب دريا و يا Brag's aminos است.
a. Sugar is a cancer-feeder. By cutting off sugar it cuts off one important food supply to the cancer cells. Sugar substitutes like NutraSweet, Equal, Spoonful, etc are made with Aspartame and it is harmful. A better natural substitute would be Manuka honey or molasses but only in very small amounts. Table salt has a chemical added to make it white in colour. Better alternative is Bragg's aminos or sea salt.
ب – شير باعث مي شود که بدن بخصوص در سيستم گوارش (معده و روده ها ) مخاط درست کند. سرطان ا ز مخاط تغذيه مي کند . با قطع مصرف شير و جانشين کردن آن با شير سويا سلولهاي سرطاني در برابر بي تغذيگي قرار مي گيرند.
b. Milk causes the body to produce mucus, especially in the gastro-intestinal tract. Cancer feeds on mucus. By cutting off milk and substituting with unsweetened soy milk, cancer cells are being starved.


پ - سلولهاي سرطاني در محيط اسيدي مقاوم و پايدار مي شوند. رژيم مبتني بر گوشت قرمز اسيدي مي شود و بهترين آنست که ماهي خورده شود و بجاي مصرف گوشت گاو و خوک مقدارکمي گوشت جوجه مرجح است. گوشت قرمز همچنين محتوي آنتي بيوتيک هاي دامي ، هرمون هاي رشد و انگل است که تماما بخصوص براي اشخاص مبتلا به سرطان آسيب رسان است .
c. Cancer cells thrive in an acid environment. A meat-based diet is acidic and it is best to eat fish, and a little chicken rather than beef or pork. Meat also contains livestock antibiotics, growth hormones and parasites, which are all harmful, especially to people with cancer.


ت - رژيم با 80% سبزيجات تازه و آب ميوه و بنشن ، دانه هاي نباتي ، آجيل ها و مقداري ميوه بدن را در محيط قليايي قرار مي دهد. ازغذاهاي پخته شده شامل بنشن ،حدود 20% مي تواند به بدن برسد. آنزيم هاي زنده در آب سبزيجات تازه به آساني جذب مي شود و ظرف 15 دقيقه به سطوح سلولي مي رسد تا سلولهاي سالم را رشد کافي دهد و تقويت کند. براي بدست آوردن آنزيم هاي زنده بمنظور ساختن سلول هاي سالم کوشش کنيد آب سبزيجات تازه ( بسياري از سبزيجات از جمله جوانه لوبيا ) مصرف کنيد و دو تا سه مرتبه در روز مقداري سبزيجات خام بخوريد. آنزيم ها در حرارت 104 درجه فارنهايت (يا 40 درجه سانتيگراد) ازبين مي روند.
d. A diet made of 80% fresh vegetables and juice, whole grains, seeds, nuts and a little fruits help put the body into an alkaline environment. About 20% can be from cooked food including beans. Fresh vegetable juices provide live enzymes that are easily absorbed and reach down to cellular levels within 15 minutes t o nourish and enhance growth of healthy cells. To obtain live enzymes for building healthy cells try and drink fresh vegetable juice (most vegetables including bean sprouts) and eat some raw vegetables 2 or 3 times a day. Enzymes are destroyed at temperatures of 104 degrees F (40 degrees C)
.
ت- از خوردن قهوه ، چاي وشکلات که داراي کافئين زياد است پرهيز کنيد. چاي سبز جانشيني بهتر و داراي خواص ضد سرطان است. بهترين نوشيدني آب است. براي جلوگيري از ورود توکسين هاي معروف(مواد سمي ) و فلزات سنگين در آبهاي لوله کشي به بدن ، مصرف آب تصفيه شده يا فيلتر شده مناسب است . از خوردن آبهاي تقطير شده پرهيز کنيد.
e. Avoid coffee, tea, and chocolate, which have high caffeine. Green tea is a better alternative and has cancer-fighting properties. Water-best to drink purified water, or filtered, to avoid known toxins and heavy metals in tap water. Distilled water is acidic, avoid it.


۱۲) هضم پروتئين گوشت قرمز سخت است و نياز به مقدار زيادي آنزيم گوارشي دارد. گوشت هضم نشده که در روده ها باقي بماند فاسد مي شود و مسموميت ايجاد مي کند.
12. Meat protein is difficult to digest and requires a lot of digestive enzymes. Undigested meat remaining in the intestines become putrefied and leads to more toxic buildup.
13) ديواره هاي سلول سرطاني داراي پوشش پروتئين خشن است. با صرفنظر کردن از خوردن گوشت يا کمتر خوردن آن آنزيم بيشتري براي حمله به ديواره هاي پروتئيني سلول سرطان آزاد مي شود و به بدن امکان مي دهد سلول هاي سرطاني را از بين ببرد.
13. Cancer cell walls have a tough protein covering. By refraining from or eating less meat it frees more enzymes to attack the protein walls of cancer cells and allows the body's killer cells to destroy the cancer cells.
۱۴) بعضي مکمل ها : IP6, Flor-ssence, Essiac, anti-oxidants, vitamins, minerals, EFAs etc.)) سيستم ايمني را بهبود مي بخشند تا سلولهاي مبارزه کننده و کشنده خود بدن را براي از بين بردن سلول سرطاني تقويت کنند. مکمل هاي ديگرنظير ويتامين اي (E) توان برنامه ريزي کشتن سلول يعني روش معمولي خلاصي يافتن از سلول هاي آسيب ديده ، غير ضروري و غير لازم بدن را دارند .
14. Some supplements build up the immune system (IP6, Flor-ssence, Essiac, anti-oxidants, vitamins, minerals, EFAs etc.) to enable the body's own killer cells to destroy cancer cells. Other supplements like vitamin E are known to cause apoptosis, or programmed cell death, the body's normal method of disposing of damaged, unwanted, or unneeded cells.
۱۵) سرطان بيماري جسم و روح و روان است. داشتن روحيه مثبت و پيکار جو به شخص مبارزه کننده با سرطان کمک مي کند که به بقاي خود ادامه دهد. خشم و عدم بخشش و تند خويي بدن را در برابر محيط پر تنش وترشرويي قرار مي دهد. بياموزيد که روحيه اي توام با عشق و بخشندگي داشته باشيد. بياموزيد که همواره حالت آرامش و دلي آرام داشته باشيد و از زندگي لذت ببريد.
15. Cancer is a disease of the mind, body, and spirit. A proactive and positive spirit will help the cancer warrior be a survivor. Anger, un-forgiveness and bitterness put the body into a stressful and acidic environment. Learn to have a loving and forgiving spirit. Learn to relax and enjoy life.
16) سلول هاي سرطاني در محيط حاوي اکسيژن توان ماندن ندارند. ورزش روزانه وتنفس عميق باعث مي شود که اکسيژن به لايه هاي سلولي برسد . اکسيژن درماني روش ديگرِي براي از بين بردن سلول هاي سرطاني است.
16. Cancer cells cannot thrive in an oxygenated environment. Exercising daily, and deep breathing help to get more oxygen down to the cellular level. Oxygen therapy is another means employed to destroy cancer cells.

Correct timing to take water will maximize its effectiveness to Human body





Two (02) glass of water - After waking up - Helps activate internal organs

One (01) glasses of water - 30 minutes before meal - Help digestion

One (01) glass of water - Before taking a bath - Helps lower blood pressure

One (01) glass of water - Before sleep - To avoid stroke or heart attack


۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

15 درس زندگی که در هیچ مدرسه ای یاد نمی دهند!



همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .
مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.
در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :

1- طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.
2- "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!
3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس "
4- انسانیت مهم تر از مادیات است
اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.
5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !
رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.
6- درجه ی کمال و شخصیت
کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .
7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید.
انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!
8- "خنده" داروی هر "درد" است .
با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.
9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.
سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .
10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .
هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.
11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !
از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.
12- شکست را بپذیرید .
هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"
13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .
یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".
14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .
زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .
15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!!
همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

شاه می بخشد، شیخ علی خان نمی بخشد

گاهی اتفاق می­افتد که از مقام بالاتر دستوری صادر می­شود ولی بخش مربوطه صدور چنان دستوری را مقرون صلاح و مصلحت ندانسته از اجرای آن خودداری می­کند.
در چنین موقع حواله گیرنده با طنز و کنایه می­گوید : «عجب دنیایی است. شاه می­بخشد شیخ علی خان نمی­بخشد.»
باید دید این «شیخ علی خان» کیست و فرمان شاه را به چه جهت نکول می­کرد ؟
شیخ علی خان شب­ها با لباس مبدل به محلات و اماکن عمومی شهر می­رفت تا از اوضاع مملکت با خبر شود. به مستمندان و ایتام مخصوصا طلاب علوم بذل و بخشش زیاد می­کرد. ابنیه خیریه و کاروانسراهای متعددی به فرمان این وزیر با تدبیر در گوشه و کنار ایران ساخته شده است که همه را امروزه به غلط «شاه عباسی» می­گویند.
شیخ علی خان با وجود قهر و سخط «شاه سلیمان» شخصیت خود را حفظ می­کرد و تسلیم هوسبازی­هایش نمی­شد چنان که هر قدر شاه سلیمان به او اصرار می­کرد که شراب بنوشد امتناع می­کرد. حتی یکبار در مقابل تهدید شاه پیغام داد : «شاه بر جان من حق دارد اما بر دینم من حقی ندارد.»
یکی از عادات شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه هنگامی که سرش از باده­ی ناب گرم می­شد دیگ کرم و بخشش وی به جوش می­آمد و به نام رقاصه­ها مغنیان مجلس مبلغ هنگفتی حواله صادر می­کرد که صبح بروند از شیخ علی خان بگیرند.
چون شب به سر می­رسید و بامدادان حواله­ها صادره را از نزد شیخ علی خان می­بردند همه را یکسره و بدون پروا نکول می­کرد و به بهانه­ی آن­که چنین اعتباری در خزانه موجود نیست، متقاضیان را دست از پا درازتر برمی­گردانید.
در واقع شاه می­بخشید، شیخ علی خان نمی­بخشید و از پرداخت مبلغ خودداری می­کرد. در سفرنامه­ی «انگلبرت» هم آمده : «او با قدرت کامله­ای که داشت حتی می­توانست وقتی که شاه می­بخشد او نبخشد.»

تست آلزایمر




1- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
2- اگر در متن بالا C را پیدا کردید، حالا 6 را پیدا کنید.

9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999699999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999
9999999999999999999 9999999999999999 9999999999999999 9999999999999999

3- حالا حرف N را بیابید. کمی مشکل‌تر از قسمت‌های بالا می‌باشد.

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM



این یک شوخی نیست. اگر شما قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت.

مغز شما عملکرد خوبی دارد و از بیماری آلزایمر در امان خواهید بود.

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

مرد ويتنامي 5 سال در كنار جسد همسرش مي خوابيد !


ون مردي ويتنامي بود كه همسرش را در سال 2003 از دست داد . زماني كه او را دفن كرد تصميم گرفت تونلي را تا گور همسرش حفر كند به طوري كه بتواند شبها در كنار او باشد ولي وقتي همسايه ها و مسئولين محلي متوجه شدند جلوي كار او را گرفتند . ون در نوامبر سال 2004 تصميم گرفت كه بقاياي جسد همسرش را از گور در آورده و به خانه بياورد . او اين كار را انجام داد و باقيمانده جنازه همسرش را در كاغذ پيچيد و ماسكي نقاشي شده به شكل همسرش را روي صورت جنازه قرار داد و سالها با او زندگي كرد . پسر ون مي گويد كه او هميشه قبل از رفتن به رختخواب براي خواب مادرش را در آغوش مگيرد و سپس به تخت خود مي رود.


ون به روزنامه محلي ويتنام گفت : همسايه ها هيچگاه به ديدن ما نمي آمدند ولي از زماني كه موضوع جسد همسرم كشف شد و در روزنامه ها نوشته شد هر روز ميخواهند با ما ديداري داشته باشند. او افزود من ترسي از خوابيدن با همسرم ندارم , فقط جسم همسرم مرده ولي روحش هنوز با ماست .

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه

درس های آموزنده

درس اول :
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.
کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند.
ناگهان پسر جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند.
زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند.
باران شروع شد. قطراتی از باران روی دست پسر جوان چکید.
او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب باران روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟!
مرد مسن در پاسخ گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند ببیند ...


نتیجه اخلاقی : قبل از تحلیل هر اتفاقی هرگز زود قضاوت نکن!






درس دوم :
یک روز یک زن و مرد با ماشینا شون با هم تصادف ناجوری می کنن. بطوریکه ماشین هردوشون بشدت آسیب میبینه. ولی هردوشون بطرز معجزه آسایی جون سالم بدر می برن ...


وقتی که هر دو از ماشینشون که حالا تبدیل به آهن قراضه شده بیرون میان، راننده ی خانم بر میگرده میگه :
- آه چه جالب شما مرد هستید!
ببینید چه به روز ماشینامون اومده !
همه چیز داغون شده ولی ما سالم هستیم!
این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینطوری با هم ملاقات کنیم و ارتباط مشترکی رو با صلح و صفا آغاز کنیم!


مرد با هیجان پاسخ میده:
- اوه … "بله کاملا" … با شما موافقم این باید نشونه ای از طرف خدا باشه !


بعد اون خانم زیبا ادامه میده و میگه :
- ببین یک معجزه دیگه! ماشین من کاملا داغون شده ولی این شیشه مشروب سالمه. مطمئنا خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بمونه تا ما این تصادف خوش یمن كه می تونه شروع جریانات خیلی جالبی باشه رو جشن بگیریم !


و بعد خانم زیبا با لوندی بطری رو به مرد میده.
مرد سرش رو به علامت تصدیق تکان میده و در حالیكه زیر چشمی اندام خانم زیبا رو دید می زنه درب بطری رو باز می کنه و نصف شیشه مشروب رو می نوشه و بطری رو برمی گردونه به زن.
زن هم با کمال خونسردی درب بطری رو می بنده و شیشه رو برمی گردونه به مرد.


مرد می گه شما نمی نوشید؟!
زن لبخند شیطنت آمیزی می زنه در جواب میگه :
- نه عزیزم، فکر می کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم … !


نتیجه اخلاقی : آقایون عبرت بگیرید و بترسید از مکـر زنان!






درس سوم :
دختری ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند.
عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا ســــمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد!
داروساز گفت اگر ســــم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا ســــم معجون کم کم در او اثر کند و او را بکشد و توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند.
دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقـداری از آن را در غـذای مادر شوهـر می ریخت و با مهربانی به او می داد.
هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت و به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا ســــم را از بدنش خارج کند.
داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم ســــم نبود بلکه ســــم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است.


نتیجه اخلاقی : دل چو به مهر تو مصفا شود، دیگر از آن کینه سراغی مباد!






درس چهارم :
خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به چندین متر آنطرف تر در درون بیشه زار کنار زمین شد.
خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.
قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. با کمال تعجب دبد که آن قورباغه حرف می زند!
قورباغه ی سخن گو رو به خانم کرد و گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.
خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد.
قورباغه به او گفت: نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی تامل کرد و گفت: خب. مشکلی ندارد.
آرزوی اول خود را گفت: من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.
قورباغه جواب داد: اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.
خانم گفت: مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.
بعد از آن گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم.
قورباغه جواب داد: ولی در اینصورت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.
خانم گفت: نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.
آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون هیچ چون و چرایی برآورده کرد.
خانم در طلب سومین آرزو گفت: می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!!!


نتیجه اخلاقی : خانم ها خیلی زیرک و مرموز هستند. پس سعی کنید هیچوقت باهاشون درگیر نشین!






درس پنجم :
مرد با عجله سوار اتومبیلش شد و راه افتاد. سرعتش تقریبا زیاد بود. باید سریع به فرودگاه می رسید.
در یکی از خیابان ها هنگام دور زدن، به خاطر سرعت زیادش نزدیک بود که با یک اتومبیل دیگر تصادف کند.
راننده ی آن اتومبیل فورا توقف کرد و با توقفش باعث شد که راه برای مرد بسته شود و ناگزیر، وی هم متوقف شد. راننده ی آن اتومبیل سرش را از پنجره آورد بیرون و مرد را با صدای بلند به باد ناسزا گرفت.
مرد از او پوزش خواست اما آن راننده همینطور به ناسزاگویی و عصبانیت ادامه می داد، سپس از اتومبیلش پیاده شد و به سمت اتومبیل مرد آمد و سرش را از پنجره داخل کرد و باز هم ناسزا گفت.
مرد بار دیگر عذر خواهی کرد، اما راننده گفت که قصد دارد درسی به مرد بدهد!
مرد سعی کرد که از درب سمت شاگرد پیاده شود و از او فاصله بگیرد. تصمیم داشت که با آن راننده کاری نداشته باشد مگر اینکه او وارد "دایره" وی بشود!
راننده با کمی فاصله از مرد ایستاد و او را برانداز کرد.
مرد گفت: "من به شما گفتم که متاسفم."
راننده گفت: "می خواهی زبانت را از دهانت بیرون بیاورم و در حلقومت فرو کنم؟!"
مرد به آرامی پرسید: "حال با این کار چه چیزی گیرت می آید؟! من تقریبا دو برابر سن تو را دارم و مجادله بین ما صحیح نیست."
راننده به آرامی شروع به نزدیک شدن کرد.
مرد به بدنش یک تغییر مکان جزیی داد، به طوری که پای راستش را به آرامی پیش گذاشت و وزن بدنش را متمرکز کرد و دستانش را به صورت متقاطع روی سینه اش قرار داد، چنان که نوک انگشتان دست راستش، تماس اندکی با چانه اش داشتند. مرد به راننده خیره شده بود و بر تمامی بدنش کنترل داشت. یک حالت کلاسیک "آماده باش" به خود گرفته بود که به سرعت قادر به حرکت و واکنش باشد. ذهنش آرام بود و از تمامی قابلیت هایش برای رویارویی با هر اتفاقی مطمئن بود.
راننده با حالتی که کمتر حاکی از حالت تهاجمی بود گفت: "من مجبور بودم برای اینکه به شما برخورد نکنم، محکم ترمز کنم!"
مرد حرفش را تصدیق کرده و گفت: "اشتباه از من بود."
راننده گفت: "بَعله که بود." همین را گفت و به سوی اتومبیلش حرکت کرد.


مرد از این بابت خوشحال بود. چرا که توانسته بود با نشان دادن رفتاری ملایم از خود، عصبانیت آن راننده را فرو بنشاند و این رفتار او باعث شده بود که راننده نخواهد با حمله به مرد چیزی را ثابت کند. در حقیقت، پیروزی ِ مرد در اعتراف به باخت ِ او بود! شاید جالب باشد دانستن اینکه آن مرد یک استاد ماهر کونگ فو بود!


نتیجه اخلاقی : دستیابی به صد پیروزی در طی صد مبارزه مهارت خارق العاده ای نیست اما مغلوب ساختن حریف بدون کوچکترین مبارزه ی فیزیکی بالاترین مهارت هاست!






درس ششم :
یک خانم 45 ساله که بدلیل حمله ی قلبی در بیمارستان بستری بود، در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند ناگهان در حالت رویا خدا رو دید!
از خدا پرسید آیا وقت من تمام است؟
خدا گفت: نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید.


در زمان مرخص شدن از بیمارستان خانم تصمیم گرفت باز هم در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد:
کشیدن پوست صورت، تخلیه ی چربیها (لیپو ساکشن)، عمل سینه ها و جمع و جور کردن شکم و ...


از اونجایی كه او زمان بیشتری برای زندگی داشت، از این رو تصمیم گرفت كه بتواند بیشترین استفاده را از این موقعیت (زندگی) ببرد. بعد از آخرین عملش او از بیمارستان مرخص شد و این در حالی بود که به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بود تا اونا رو هم هر چه زودتر انجام بده !!!


لحظاتی پس از ترخیص از بیمارستان در هنگام گذشتن از خیابان در راه منزل متاسفانه بوسیله ی یک آمبولانس کشته شد!
وقتی تو اون دنیا او با خدا روبرو شد از خدا پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟


خدا جواب داد : من اصلا شمارو تشخیص ندادم!!!


نتیجه اخلاقی : از شانسی که در زندگیت یک بار رخ میده مراقبت کن و هرگز روی شانس های آینده سرمایه گذاری نکن و سعی کن خودتو اونقدر عوض نکنی که خدا هم تو رو نشناسه!






درس هفتم :
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌کشی کردند.
روز بعد از اولین روز سکونت در خانه ی جدید ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن لباس‌های شسته است و گفت: لباس‌ها چندان تمیز نیست. انگار نمی‌داند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌شویی بهتری بخرد.


همسرش نگاهی به او کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد، زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: "یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده."


مرد با تامل پاسخ داد: ولی من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!


نتیجه اخلاقی : وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم، آنچه می‌بینیم به درجه شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه‌کردن هستیم بستگی دارد. قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به اینکه خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌ جای قضاوت کردن ناآگاهانه، در پی دیدن جنبه‌های مثبت دیگران باشیم؟!






درس هشتم :
آرتور اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. یکی از طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تو را برای چنین بیماری انتخاب كرده است؟!
او در جواب گفت: در دنیا، 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند. 5 میلیون نفر یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند.500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند.50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند. 5 هزار نفر سرشناس می شوند. 50 نفر به مسابقات ویمبلدون راه پیدا می کنند، چهار نفر به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فینال ... و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم "خدایا چرا من؟" و امروز هم که از این بیماری رنج می کشم، نیز نمی گویم "خدایا چرا من؟"


نتیجه اخلاقی : در نبرد بین روزهای سخت و انسان های سخت، این انسانهای سخت هستند که باقی میمانند، نه روزهای سخت!






درس نهم :
تنها بازمانده یك كشتی شكسته توسط جریان آب به یك جزیره دورافتاده برده شد، با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌كرد تا او را نجات بخشد، ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از كمك بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد.
سرانجام ناامید شد و تصمیم گرفت كه كلبه ای كوچك خارج از كلك بسازد تا از خود و وسایل اندكش بهتر محافظت نماید.
روزی پس از آنكه از جستجوی غذا بازگشت، خانه كوچكش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود.
اندوهگین فریاد زد: "خدایا چگونه توانستی با من چنین كنی؟"
صبح روز بعد او با صدای یك كشتی كه به جزیره نزدیك می‌شد از خواب برخاست، آن می‌آمد تا او را نجات دهد.
مرد از نجات دهندگانش پرسید: "چطور متوجه شدید كه من اینجا هستم؟"
آنها در جواب گفتند: "ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!"


نتیجه اخلاقی : آسان می‌توان دلسرد شد هنگامی كه بنظر می‌رسد كارها وفق مراد ما پیش نمی‌روند، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در كار و زندگی ما حضور دارد و از تمام اعمال و افکار ما آگاه است، حتی در میان درد و رنج، سختی ها و ناملایمات روزگار. شاید مصیبت هایی که به ما می رسد علامتی باشد برای فراخواندن رحمت خداوند. به یاد داشته باشیم که برای تمام استدلال های منفی كه ما انجام می دهیم، خداوند پاسخ مثبتی دارد!






درس دهم :
روزی روبرت دوونسنزو، گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چك قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختگن می شود تا آماده رفتن شود.
پس از ساعتی، او داخل پاركینگ تك وتنها به طرف ماشینش می رفت كه زنی به وی نزدیك می شود. زن پیروزیش را تبریك می گوید و سپس عاجزانه می افزاید كه پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دكتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.
دوونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چك مسابقه را امضا نمود و در حالی كه آن را توی دست زن می فشارد گفت : برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می كنم.
یك هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یك باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود كه یكی از مدیران عالیرتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیك می شود و می گوید : هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پاركینگ به من اطلاع دادند كه شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت كرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم كه آن زن یك كلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد، بلكه ازدواج هم نكرده. او شما را فریب داده، دوست عزیز ...
دوونسنزو می پرسد : منظورتان این است كه مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟
بله كاملا همینطور است.
دوونسنزو می گوید : در این هفته، این بهترین خبری است كه شنیدم ...


نتیجه اخلاقی : خوش بینی به همنوعان، خود بوجود آورنده ی عواطف والای انسانیست!






درس یازدهم :
یكی بود یكی نبود مردی بود كه زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود.
هنگامی که آن مرد از دنیا رفت همه می گفتند به بهشت رفته است. آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت.
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی كیفیت فرا گیر نرسیده بود. بنابر این استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. دختری كه باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد.
در دوزخ هیچ كس از شخصی دعوت نامه یا كارت شناسایی نمی خواهد هر كس به آنجا برسد می تواند وارد شود. مرد وارد دوزخ شد و آنجا ماند.
چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه ی پطرس قدیس را گرفت:
این كار شما تروریسم خالص است!
پطرس كه نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده؟ ابلیس كه از خشم قرمز شده بود گفت: آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و آمده و كار و زندگی ما را به هم زده.
از وقتی كه رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش می دهد، در چشم هایشان نگاه می كند، به درد و دلشان می رسد. حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو می كنند، با یکدیگر صمیمی شده اند، همدیگر را در آغوش می كشند و می بوسند. دوزخ که جای این كارها نیست! لطفا این مرد را پس بگیرید!


نتیجه اخلاقی : با چنان عشقی زندگی كن كه حتی اگر بر حسب تصادف به دوزخ افتادی، خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند!








۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

تست روانشناسی بسیار جالب!!

تصور کنید در بیابان خشک و بی پایانی در حال راه رفتن هستید خسته،گرسنه،تشنه،پس از 5 ساعت پیاده روی......ناگهان ساختمان مجلل و با شکوهی در جلوی شما ظاهر می‌شود.
1.ساختمانی که جلوی شما ظاهر شده است چیست؟


الف-یک قصر ب- یک موزه ج-یک هتل د-یک بنای مذهبی (مسجد-کلیسا-......)
2.شما از چه طریقی وارد ساختمان می‌شوید؟
الف-پنجره ب- در ج- بالکن د- تونل زیر زمینی
وقتی وارد ساختمان شدید آن را بسیار مجلل و باشکوه می یابید......ناگهان صدای در زدن می‌شنوید...در را باز می‌کنید و کسی را می‌بینید که واقعاً می‌خواستید با او باشید..
3. آن شخص کیست؟
به گشتن ادامه می‌دهید...پلکانی را می‌بینید که به طبقه بالا می‌رود.


4.مارپیچی است یا مستقیم؟
از پلکان بالا می‌رویم تعداد پله ها را می‌شمارید.
5.چند پله بود؟(هر عددی از یک تا بی نهایت)
بعد وارد اتاقی می‌شوید..........
6.دلتان می‌خواهد این اتاق چقدر بزرگ باشد؟
الف-به اندازه یک آکواریوم
ب-به اندازه یک اتاق معمولی
ج-به اندازه یک جنگل
د-به اندازه اقیانوس آرام
7.دلتان می‌خواهد رنگ دیوار اتاق چه باشد؟
الف-قرمز ب-سیاه و سفید ج- ارغوانی د-زرد یا پرتقالی و-رنگ های رنگین کمان
یک میز جلوی شما ظاهر می‌شود...
8.آیا گرد- مربع- مثلث یا بدون شکل خاصی است؟
و ظرفی با 5 میوه روی آن قرار دارد: گیلاس- سیب- کیوی- طالبی-هندوانه
9.یک میوه را انتخاب کنید.......
میوه ای که انتخاب کرده اید شما را به یاد این شخص می‌اندازد...
10.نام او را بنویسید.
11.شما میوه را برمی‌دارید و.........
الف-بلافاصله آن را می‌خورید.
ب- قسمت کرم خورده را می‌ برید و قسمت سالمش را می‌خورید.
ج-آن را می‌برید و داخلش را می‌بینید که کرم خورده است و....بعد به خوردنش ادامه می‌دهید
د-اگر کرم خورده باشد تمامش را دور می‌اندازید
از آن ساختمان خارج می‌شوید و 5 حیوان را می‌بینید.موش- آهو- اسب- دلفین- فیل
12.این حیوانت را به ترتیب اولویت که برایتان دارند رده بندی کنید..




جواب:
1.نشان دهنده چیزی است که شما بیشتر از بقیه چیزها دنبال آن هستید.
قصر:ثروت موزه:حرفه و شغل هتل:خانه و عشق
مکان مذهبی:اعتقادات یا زمینه رشد روحی و روانی شماست
2.نشان دهنده نوع زندگی است که به دنبال آن هستید.
پنجره:زندگی سرشار از رویدادهای پیش بینی نشده و شگفت انگیز
در:زندگی آرام و امن
بالکن:زندگی مسالمت جویانه و عاشقانه
تونل زیر زمینی:زندگی خطرناک ولی معنی دار پر از تجربه های متفاوت
3.فردی که پشت در می‌بینید همان کسی است که شما در رویارویی با مشکلات زندگی می‌توانید کاملاً به او اعتماد کنید.
4.پلکان نشانه زندگی عشقی شماست پیچ در پیچ ولی زیبا - مستقیم معمولی ولی خسته کننده
5.تعدا پله ها:تعداد تلاشهایی که شما امیدوارید برای برقراری رابطه تان به عمل آورید.
6.اندازه اتاق:میزان ماجراجویی هر چه کوچک باشد یعنی شما آدم محافظه کاری هستید
7.رنگ اتاق شخصیت شماست:
قرمز:احساساتی و پر شور سیاه و سفید:منطقی ارغوانی:ماجراجو
زرد و پرتقالی:شادمان و سرحال رنگین کمان:شما در مورد این که واقعاً چه هستید شک دارید
8.شکل میز:زاویه دید شما را نسبت به چیزها یا موقعیت ها نشان می دهد.
مربع:ثابت و منصفانه
گرد:شما می‌خواهید چیزها را از دیدگاه و نقطه نظر بسیاری افراد دیگر ببینید
مثلث:شما می‌خواهید مبتکر و اصلی باشید
بی شکل:شما آدم بی اراده ای هستید و همیشه طفره می‌روید
9.میوه ها نشانگر این هستند که شما به دنبال چه نوع دوستانی می گردید میوه های بزرگتر نشانگر این هستند که نمود فیزیکی و ظاهری برای شما بیشتر اهمیت دارد و میوه های کوچکتر به معنی این هستند که شخصیت افراد برای شما مهم است.
10.این شخص نشانگر نوع دوستانی است که شما به دنبال او هستید.
11.چگونگی خوردن میوه نشانگر این است که شما چگونه با دیگران رفتار می‌کنید.
الف:یعنی شما کینه ای از دیگران به دل نمی‌گیرید
ب:یعنی شما فقط نکات مثبت دوستانتان را می‌پذیرید و از پذیرفتن نکات منفی آنها سرباز می زنید
ج:خوردن آن علیرغم کرم خوردگی یعنی نقاط قوت و ضعف دیگران را می پذیرید
د:دور انداختن یعنی شما آدم بی رحمی هستید.
12. 5 حیوان:
دلفین:شغل و حرفه فیل:خانواده
اسب:عشق موش:انتظار و احترام
آهو: دوستان شما و چیزهایی که به آن توجه دارید است.

خواص کرفس

کرفس سبزی پر خاصیتی است که نظیر آن گزارش نشده است. دست اندرکاران طب سنتی و آنهایی که به قلیایی و اسیدی بودن بدن باور دارند معتقدند که این سبزی می تواند قلیایی یا اسیدی بودن محیط داخلی بدن جلوگیری نماید. در طب سنتی، بسیاری از ممالک دنیا از کرفس و آب و تخم آن برای پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریها استفاده می کردند، زیرا املاح و ویتامین ها و فیتوکمیکال های موجود در آن از نظر کمیت و کیفیت به صورتی تنظیم گردیده که نظیر آن را نمی توان در غذای دیگر مشاهده نمود.




> برگ کرفس حاوی مقدار قابل توجهی ویتامین A (بتاکاروتن) است در حالی که ساقه کرفس منبع ویتامین های B6,B2, B1 ویتامین C و همچنین پتاسیم، اسید فولیک، کلسیم، منیزیوم، آهن، فسفر، سدیم و چند نوع از اسیدهای امینه ضروریست. هورمونهای گیاهی موجود در کرفس به همراه روغن های ضروری آن نه تنها طعم معطری به کرفس می دهند، بلکه در کنار بقیه املاح و ویتامین ها کرفس را به معجونی تبدیل می نمایند که در حقیقت می تواند داروی هردردی باشد. > ـ آب کرفس از بروز و پیشرفت سرطان پیشگیری می کند، زیرا این سبزی حاوی هشت گروه از مواد ضد سرطان است و از پیشرفت سلولهای سرطانی در بدن و به وجود آمدن غده های دیگر جلوگیری می کند. یکی از ترکیباتی که در این زمینه نقشی مهم دارد Acetylenics است که در سرطان شناسی به وضوح شناخته شده است. اسید Phonolic موجود در کرفس و آب کرفس عمل نوعی هورمون را که در رشد و نمو تومورهای سرطانی نقش دارد، خنثی می کند. در ضمن آنتی اکسیدانهای قوی موجود در کرفس به رادیکالهای آزاد موجود در بدن اجازه نمی دهند به سلولها صدمه زده و در حقیقت سلولهای سرطانی بروز نمایند. > ـ کرفس و آب کرفس میزان کلسترول خون را کاهش میدهند و در نتیجه سبب سلامتی و بهزیستی قلب و عروق می شوند. Butyl Phthalide موجود در کرفس ماده شیمیایی مخصوص است که در کاهش کلسترول بد خون(LDL) نقش دارد. پژوهشگران دانشگاه شیکاگو ثابت کرده اند که با خوردن فقط دو شاخه از کرفس تازه در روز میتوان میزان کلسترول بد خون را تا هفت واحد پایین آورد. کرفس در ازدیاد ترشح صفرا موثر بوده و این خود در سوخت و ساز کلسترول خون عملکردی چشمگیر دارد. ـ کرفس و محتویات آن به هضم و جذب مواد غذایی در بدن کمک می کند. آب کرفس به علت داشتن املاح و ویتامین ها و همچنین فیبر با کیفیت بالا از بروز یبوست جلوگیری میکند و حرکت روده ها را تنظیم می کند، در این صورت مصرف مقداری کرفس به همراه وعده های غذایی می تواند موجب بالا رفتن قدرت هضم و جذب غذا شده و مقدار زیادتری از مواد غذایی موجود در رژیم غذایی را از طریق جدار روده وارد سیستم خون و لنف کرده تا در سوخت و ساز پیچیده آنها در سلولها موثر باشد. ـ کرفس به علت داشتن پتاسیم و سدیم خاصیت ازدیاد ادرار و دفع مواد زائد از سوخت و ساز غذا در بدن را دارد و بدینوسیله از طریق کلیه ها میزان مایعات موجود در بدن را تنظیم می کند. ـ Polyacetylene موجود در کرفس و آب کرفس پر قدرت ترین ماده شیمیایی ضد التهاب بدن است و می تواند عوارض و دردهای مفاصل به خاطر روماتیسم یا آرتروز، آسم، نقرس و ناهنجاریهای ریوی را کاهش دهد. در یک بررسی جالبی بر روی آب کرفس معلوم شده که ماده شیمیایی Luteolin می تواند شروع و عملکرد عوارض التهاب را که در مغز سرانجام می گیرد کنترل و خنثی کند و در نهایت بدن را در برابر بروز التهاب محافظت کند. ـ کرفس و آب کرفس فشار خون بالا را کاهش می دهد. این خاصیت کرفس را چینی ها از صدها سال قبل می دانستند و در درمان فشار خون از آن استفاده کرده و می کنند. نوشیدن روزی یک لیوان آب کرفس، پس از حدود یک هفته فشار خون بالا را کاهش داده، به صورتی که هیچ داروی شیمیایی چنین قدرتی را نشان نداده است.. ماده شیمیایی Phtalides موجود در کرفس سبب آرامش بافت ها و ماهیچه های بدن و عروق می گردد و نرمی و انعطاف مخصوص به آنها می دهد. به همین جهت خون به آسانی در عروق گردش کرده و به تمام بافت ها می رسد. در ضمن این ماده شیمیایی سبب کاهش ترشح هورمون استرس در بدن می شود. جالب اینکه در موقع مصرف مدام آب کرفس فشار خون در حد طبیعی باقی میماند و بیشتر از آن کاهش نمی یابد که خود یکی از شگفتی های طبیعت این سبزی است که در کنار عوامل شناخته و ناشناخته موجود در آن اعمال بسیاری از اعضا بدن انسان را تنظیم می کند. ـ کرفس و آب کرفس از بی خوابی و بدخوابی جلوگیری می کند. این سبزی به خاطر داشتن روغن های طبیعی و ضروری و املاح و ویتامین ها و هورمونهای گیاهی سبب نوعی آرامش در بدن می شود و سیستم مغز و اعصاب را تسکین می دهد. به همین جهت خوردن کرفس به افرادی که دچار عوارض کم خوابی و بی خوابی هستند توصیه می شود. ـ اشخاصی که کرفس می خورند کمتر به خوردن مواد قندی و شیرین گرایش پیدا می کنند. به عبارت دیگر طبیعت این سبزی به علت تمام نعمت های موجود در آن بر روی هورمون اشتها و گرایش به مواد قندی اثر گذاشته و در نهایت از زیاد شدن وزن بدن جلوگیری می کند. ـ آنهایی که با خوردن مواد شیمیایی دست به تمیز کردن اعضا بدن می زنند باید بدانند که کرفس در تمیز کردن کبد و کلیه و کیسه صفرا بی نظیر است و از بروز سنگ کلیه و کیسه صفرا نیز جلوگیری می کند. به عقیده من هر از گاهی روزه پزشکی و نوشیدن آب کرفس می تواند یک نوع خانه تکانی چشمگیر در بدن انجام دهد و درون انسان را تمیز کند.

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

تا آخرش بخونید! پشیمون نمیشین!


در یک شب سرد زمستانی یک زوج سالمند وارد رستوران بزرگی شدند. آنها در میان زوجهای جوانی که در آنجا حضور داشتند بسیار جلب توجه می کردند. بسیاری از آنان، زوج سالخورده را تحسین می کردند و به راحتی می شد فکرشان را از نگاهشان خواند: «نگاه کنید، این دو نفر عمری است که در کنار یکدیگر زندگی می کنند و چقدر در کنار هم خوشبختند .»
پیرمرد برای سفارش غذا به طرف صندوق رفت. غذا سفارش داد ، پولش را پرداخت و غذا آماده شد. با سینی به طرف میزی که همسرش پشت آن نشسته بود رفت و رو به رویش نشست.یک ساندویچ همبرگر ، یک بشقاب سیب زمینی خلال شده و یک نوشابه در سینی بود.


پیرمرد همبرگر را از لای کاغذ در آورد و آن را با دقت به دو تکه ی مساوی تقسیم کرد.
سپس سیب زمینی ها را به دقت شمرد و تقسیم کرد.
پیرمرد کمی نوشابه خورد و همسرش نیز از همان لیوان کمی نوشید. همین که پیرمرد به ساندویچ خود گاز می زد مشتریان دیگر با ناراحتی به آنها نگاه می کردند و این بار به این فــکر می کردند که آن زوج پیــر احتمالا آن قدر فقیــر هستند که نمی توانند دو ساندویچ سفــارش بدهند.
پیرمرد شروع کرد به خوردن سیب زمینی هایش. مرد جوانی از جای خو بر خاست و به طرف میز زوج پیر آمد و به پیر مرد پیشنهاد کرد تا برایشان یک ساندویچ و نوشابه بگیرد. اما پیر مرد قبول نکرد و گفت : « همه چیز رو به راه است ، ما عادت داریم در همه چیز شریک باشیم . »
مردم کم کم متوجه شدند در تمام مدتی که پیرمرد غذایش را می خورد، پیرزن او را نگاه می کند و لب به غذایش نمی زند.
بار دیگر همان جوان به طرف میز رفت و از آنها خواهش کرد که اجازه بدهند یک ساندویچ دیگر برایشان سفارش بدهد و این دفعه پیر زن توضیح داد: « ما عادت داریم در همه چیز با هم شریک باشیم.»
همین که پیرمرد غذایش را تمام کرد ، مرد جوان طاقت نیاورد و باز به طرف میز آن دو آمد و گفت: «می توانم سوالی از شما بپرسم خانم؟»
پیرزن جواب داد: «بفرمایید.»
- چرا شما چیزی نمی خورید ؟ شما که گفتید در همه چیز با هم شریک هستید . منتظر چی هستید؟ »
پیرزن جواب داد: « منتظر دندانهــــــا !»

ساختار دقیقترین توپ فوتبال جهان ویژه جام جهانی 2010


توپی که در رقابتهای جام جهانی 2010 مورد استفاده قرار خواهد گرفت محصولی از شرکت آدیداس است که به گفته این شرکت دقیق ترین توپ فوتبالی است که تا کنون در جهان ساخته شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، با اتمام قرعه کشی نوزدهمین دوره یکی از مهمترین و پرهیاهوترین رقابتهای ورژشی جهانی یعنی جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی در روز جمعه 4 دسامبر 2009، اکنون کشورها، تیمها و شرکتهای تولید کننده وسایل ورزشی تا ژوئن 2010 برای آماده سازی خود زمان باقی دارند.
توپ فوتبال یکی از اصلی ترین عناصر این مسابقات جهانی است که هر دوره با تغییرات فراوانی مواجه شده و ابداعات جدیدی در زمینه بهبود عملکرد آن صورت می گیرد. مهندسی و نوآوری که در این دوره به توپ رسمی رقابتهای جام جهانی 2010 تبدیل شده است، Jabulani نام گرفته و محصول شرکت آدیداس است.
آدیداس ادعا دارد کیفیت این توپ نسبت به توپ Teamgeist سال 2006 این شرکت بسیار بهتر بوده و دقیق ترین توپی است که تا کنون در رقابتهای فوتبال مورد استفاده قرار گرفته است.
به گفته آدیداس بازیکنان فوتبال توپی می خواهند که هنگام ضربه زدن پای آنها احساس راحتی داشته باشد و در مسیر حساب شده و تعیین شده حرکت کند. توپ Teamgeist با کاهش دادن تعداد قطعاتش از 32 به 12 قطعه که به واسطه حرارت خمیده شده و در کنار یکدیگر شکلی کروی به دست آوردند به این هدف دست پیدا کرد.
اما توپ Jabulani قدمی دیگر در مسیر تکامل برداشته است. این توپ از هشت قطعه EVA و TPU تشکیل شده است که سطح ضربه ای 70 درصد بزرگتر به وجود آورده است. با وجود اینکه توپ پیشین شرکت آدیداس برای شوت زنها بسیار عالی بوده است اما بسیاری از دروازه بانان از اینکه ویژگی آیرودینامیک آن از چرخش توپ در هوا جلوگیری کرده و حرکت آن را طی زمان نامنظم می کند شکایت کرده بودند.
در ساخت Jabulani تلاش شده است با ایجاد دندانه گذاری خاص در میان قطعات توپ و آنچه آدیداس آن را کانالهای هوایی می خواند مسیر حرکت توپ تثبیت شود. کانالها توپ را به قطعات کاذبی تقسیم بندی می کند و با قالب گیری ویژه این کانالها آدیداس به شکل و موقعیتی ثابت دست پیدا کرده و بهترین رفتار پرواز را پس از وارد آمدن ضربه برای توپ به وجود آورده است. سطح توپ نیز از دانه های برجسته ای پوشش داده شده است تا با تماس با پای بازیکن حس لامسه فعال شود.
این شرکت اعلام کرده است که ضربه های روباتیک و تونل باد در دانشگاه لافبرو در انگلستان و آزمایشگاه فوتبال این شرکت در آلمان نشان داده اند که این توپ دقیق ترین توپ فوتبالی است که تا کنون تولید شده است.


بر اساس گزارش پاپ ساینس، Jabulani باید چند تست فشار دیگر را نیز پشت سر بگذارد تا برای حضور در رقابتهای جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی مورد تایید فیفا قرار گیرد. با این حال اینگونه به نظر می رسد که این توپ از تمامی ویژگی های مورد نظر فیفا برخوردار است.
تستهای فیفا برای تایید نهایی:
محیط دایره: استاندارد فیفا 68.5 تا 69.5 / محیط Jabulani در حدود 69.0
گردی: قطر توپ در 16 مرکز مختلف اندازه گیری می شود. استاندارد فیفا حداکثر 1.5 درصد اختلاف / Jabulani حداکثر 1.0 درصد اختلاف
جذب آب: توپ 250 بار در زیر آب فشرده شده و چرخانده می شود. استاندارد فیفا حداکثر 10 درصد افزایش وزن / Jabulani حداکثر 0 درصد افزایش وزن
وزن: استاندارد فیفا 420 تا 445 گرم / وزن Jabulani در حدود 440 گرم
یکنواختی جهش توپ: تنها تست حرکتی فیفا که در آن توپ 10 بار از ارتفاعی دو متری بر روی سطحی فولادی پرتاب می شود تفاوت میان پایین ترین سطح جهش و بالاترین سطح جهش نباید بیش از 10 سانتیمتر باشد. این میزان تفاوت در Jabulani در حدود 6 سانتیمتر بوده است.
افت فشار: فشار هوای توپ پس از باد شدن سه روز مورد بررسی قرار می گیرد. استاندارد فیفا حداکثر 20 درصد افت فشار / افت فشار Jabulani حداکثر 10 درصد.


۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

شهر سوخته اما پیشرفته

آنکه فرهنگ و تاریخ گذشته و گذشته گان
خود را شناخت ،خود را شناخته است .
شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است

این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده است

«کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است

شهر سوخته دارای نظام مرتب و منظم آب‌رسانی و تخلیه‌ی فاضلاب بوده است

اولین جراحی بروی مغز در این شهر و بروی سر یک دختر بچه انجام گردیده است

بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد
برای نخستین بار در شهر سوخته یك چشم مصنوعی متعلق به 4800 سال پیش كشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30 ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.
کشف اولین خط کش جهان با قدمت بیش از پنج هزار سال

این خط کش به طول 10 سانتیمتر با دقت نیم میلیمتری و از جنس چوب آبنوس است. کشف خط کش در شهر سوخته زابل نشانگر این است که ساکنان این شهر باستانی دارای پیشرفت های زیادی در زمینه علم ریاضیات بوده اند

قدیمی ترین تخته نرد جهان

از گور باستانی موسوم به شماره 761 کهن ترین تخته نرد جهان به همراه 60 مهره ی آن در شهر سوخته پیدا شد. این تخته نرد بسیار قدیمی تر از تخته نردی است که در گورستان سلطنتی «اور» در بین النهرین پیدا شده بود.

مخترع انیمشین در جهان ما بوده ایم نه چینی ها

نخستین انیمیشن جهان

باستان شناسان هنگام کاوش در گوری 5 هزار ساله جامی را پیدا کردند که نقش یک بز همراه با یک درخت روی آن دیده می شود. آن ها پس از بررسی این شی دریافتند نقش موجود بر آن برخلاف دیگر آثار به دست آمده از محوطه‌های تاریخی شهر سوخته، تکراری هدفمند دارد، به گونه‌ای که حرکت بز به سوی درخت را نشان می دهد. هنرمندی که جام سفالین را بوم نقاشی خود قرار داده، توانسته‌ است در 5 حرکت، بزی را طراحی كند كه به سمت درخت حركت و از برگ آن تغذیه می کند.
حاصل انیمیشن و باز سازی آن بروی کامپیوتر

به گفته این باستان‌شناس، بز از جمله حیواناتی است كه در رسیدن به ارتفاعات تبحر داشته و می‌تواند با یك حركت جهشی به سمت بالا حركت كند. هنرمند نقاش شهر سوخته‌ای، با دقت و زبردستی موفق به تصویر كردن جهش این بز شده است.
از دیگر اشیای مهم از میان هزاران شی یافت شده، می‌توان از سفال با امضای سفال‌گر بر روی آن، چکش، سوزن، شهرک‌های مسکونی و ساختمان‌های همه‌گانی هم‌چون آپارتمان، بذر خربزه، حبوبات، ماهی خشک کرده، برنج، زیره، کوره‌های سفالگری، کوره‌های ذوب فلزات، دکمه، تبر، بندکفش، قلاب، شانه سر، طناب، سبد، گل مو، قاب‌های چوبی، کفش، کمربند و ... نام برد.

گران ترین خیابانها



این خیابانها گران ترین خانه ها و با ارزش ترین و استثنایی ترین مغازه های جهان را در اختیار دارند. ارزش املاک و مستغلات واقع در این خیابانها فارغ از نوسانات قیمت های جهانی، همواره در حال افزایش و رونق است.


خیابان وال استریت نیویورک رتبه نخست را در فهرست گران ترین خیابانهای جهان در اختیار دارد. اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 1500 دلار است. هزینه اجاره املاک و مستغلات در این خیابان امسال رکوردهای جدیدی را بر جای گذاشته است. خیابان بوند لندن دومین خیابان گران جهان به شمار می رود. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 860 دلار است. این خیابان متشکل از دو خیابان نیو بوند و اولد بوند است.



اولد بوند از قرن 18 مکانی برای زندگی قشر ثروتمند و مرفه لندن بوده است ولی امروز تقریبا از تمامی نقاط انگلیس در این خیابان زندگی می کنند. قیمت اجاره در این خیابان طی چهار سال اخیر 50 درصد افزایش داشته است.

خیابان مونتیژه پاریس جایگاه سوم را در این فهرست به خود اختصاص داده است. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای آن به بیش از 660 دلار می رسد.

خیابان ردئو درایو لوس آنجلس نیز چهارمین خیابان گران قیمت جهان به شمار می رود. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان به بیش از 540 تا 850 دلار می رسد.



روسیه و به عبارت بهتر شهر مسکو نیز جایگاهی در این رتبه بندی دارد. خیابان تورسکایای مسکو پنجمین خیابان گران جهان است. قیمت اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان نیز به بیش از 500 دلار می رسد. اکثر فروشگاههای لوکس و مجلل مسکو در این خیابان وجود دارد. شرکتهای معتبر ایتالیایی مثل اسکادا و ویچینی در این خیابان به عرضه محصولات خود مشغول هستند.

فروشگاه طلا و جواهرات کاررا وای کاررا نیز هر فوت مربع از زمینهای این خیابان را بیش از 650 دلار اجاره کرده است.

ششمین خیابان گران قیمت جهان در این فهرست، خیابان چو در شهر توکیوی ژاپن است. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 600 دلار است. نرخ اجاره بهای زمین در این خیابان طی 5 سال اخیر روندی تصاعدی داشته است.

کانادا نیز در این فهرست جای دارد. خیابان بلور واقع در شهر تورنتو، هفتمین نام در این فهرست است. هزینه اجاره هر فوت مربع از زمینهای این خیابان بیش از 300 دلار است. قیمت مسکن و مغازه در این خیابان طی 5 سال اخیر 50 درصد رشد داشته است.

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

رکورد هاي گينس

هر سال كتاب ركوردهاي گينس عجيب و غريب ترين ركوردهايي كه در زمينه هاي مختلف به دست مي آيند را ثبت مي كند. برخي براي ثبت نام و ركوردشان در كتاب گينس خود را به آب و آتش مي زنند. برخي ديگر نيز به طور طبيعي و مادرزاد داراي ركوردهايي هستند كه نامشان در اين كتاب ثبت مي شود. نگاهي كوتاه به 10 ركورد ثبت شده در كتاب ركوردهاي گينس كه شايد در سال 2010 شكسته شوند. منبع: گينس ورلد ركوردز.


تصوير قايق پارويي مشهور به مار در رودخانه پونامادااروكوچوندا در ايالت كرالا در هند كه 7/43 متر طول دارد و 143 نفر سرنشين آن هستند. اين قايق نامش را در اول مي سال 2008 در گينس ثبت كرد.


شاهين صدوق موفق شد در بيست و پنجم مارس 2009 در مدت يك دقيقه 83 تي‌شرت را روي هم پوشيده و نامش را در گينس ثبت كند.


هوبرتوس واو توانست 68 مشعل آتشين را ظرف يك دقيقه در دهانش خاموش كرده و ركورد جديدي را در گينس از خود به جاي بگذارد.


جكي بايبي مرد آمريكايي 11 مار زنگي را در دهان فرو كرده و مدت 10 ثانيه بدون هيچ كمكي آنها را در دهانش نگاه داشت. ركورد جكي در اين زمينه در روز بيستم دسامبر 2008 در كتاب گينس ثبت شد.


وين هوف هلندي توانست مدت يك ساعت و 42 دقيقه و 22 ثانيه در تماس مستقيم با يخ قرار گيرد و در روز بيست‌وسوم ژانويه 2009 نامش را در اين رشته در گينس ثبت كرد.


تايگر سگي است كه بلندترين گوش‌هاي سگها در دنيا متعلق به اوست. گوش چپ تايگر 90/34 سانتي‌متر و گوش چپش 20/34 سانتي‌متر طول دارد. از بيست‌ونهم سپتامبر 2004 تاكنون هيچ سگي نتوانسته ركورد تايگر را در گينس بشكند.


ويپنگ چيني استاد هنرهاي رزمي داراي ركورد بيشترين كاسه شكسته در مدت يك دقيقه و با يك انگشت است كه در يازدهم آوريل 2009 اين ركورد را در گينس ثبت كرد.


اوليويه گراتزر در مدت يك دقيقه توانست 24 وسيله خانگي مختلف از قبيل ماشين لباسشويي، گاز و يا ظرفشويي را به گوشه‌اي پرتاب كند و ركورد خود را در اين زمينه در كتاب گينس به ثبت برساند.


ساروان سينگ داراي ريشي به طول 33/2 سانتي‌‌متر است كه در يازدهم نوامبر 2008 نامش به اين دليل در كتاب گينس ثبت شد.


سلطان كوزن اهل تركيه با قد 46/2 سانتي‌متر و 5 ميلي‌متر بلندترين مردي است كه در جهان زندگي مي‌كند و ركورد او در فوريه 2009 در گينس ثبت شد.

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

تاریخ رقص در ایران

محتواي رقص عشق است .عشقي كه كل كائنات را به حركت وا مي دارد.
تاريخ هنر گواه است كه بشر از ابتداي خلقت به كمك رقص و ريتم موفق گرديد به كارهاي خود نظم بخشد . رقص و موسيقي به طبيعت آدمي جلوه انساني مي بخشد
گزنفون در كوروش نامه به دوران ماد اشاره دارد و مي نويسد كه شاه خود نيز گاه گاه به پايكوبي و دست افشاني برمي خواسته است . همچنين در تاريخ شاهنشاهي هخامنشي نوشته اولمستد آمده است : سالي يك بار در جشن مهرگان فرمانرواي هخامنشي مي بايست ميگساري كرده و رقص پارسيانه كند .. كه اين رقص بازمانده اي از رقص جنگي ادوار پيش از هخامنشي بوده است
رقص های فلکلوريك ایرانی
بابا كرم
در میان رقص های فلوکلور ایرانی، رقص " باباکرم " از رقصهای ایرانی است که ویژگیهای خاصی دارد ومنحصرا توسط مردان اجرا میشود. در " بابا کرم " از رقص شانه و کمر استفاده میشود و رقاص لباس سیاه و سفید جاهلی بر تن میکند و معمولا لنگی را بر گردن آویزان کرده و از آن در طول اجرای رقص استفاده میکند. رقص بابا کرم بازمانده از دهه 1320 شمسی و از رقصهای به اصطلاح " کوچه بازاری " و " تخته حوضی " است که بسیار مورد محبوبیت قرار گرفته. هايده کيشی پور، استاد رقص ایرانی داستان بابا کرم را اینطور تعريف می کند : « داستان بر می گردد به زمان رضا شاه و ماجرای کشف حجاب. یکی از این خانم های شازده، باغبان مسنی داشت به نام بابا کرم. هر وقت خانم به باغ مي آمد باغبان را صدا می کرد: بابا کرم چطوری؟ این باغبان به تدریج عاشق این خانم می شود و بعد از مدتی که خانم به فرنگ سفر می رود ، بابا کرم از عشق اون می میرد. همین می شود که در اذهان مردم بابا کرم به عنوان یک مرد عاشق شكل مي گيرد و آن رقص هم در آن زمان نشان دهنده حرکات یک مرد عاشق بوده
در واقع بابا کرم از نمادهای نشان دهنده عشق مرد ایرانی به معشوقه اش هست کسی که بخاطر دوری از دختر مورد علاقه اش جانش را از دست میدهد
این آهنگ برای اولین بار با صدای حسین همدانیان اجرا شد که از آهنگهای فلوکلور ایرانی به حساب می آید
هرچقدرناز کنی
ناز کنی
باز تو دلدار من
هرچقدر عشوه کنی
عشوه كني
باز تو غمخوار منی
با با کرم
دوست دارم
با با کرم
دوست دارم
ای دریغا دریغا که ندانسته گرفتار شدم
ای دریغا دریغا که ندانسته گرفتار شدم
از بر این جونخوشی نزد تو من خوار شدم
با با کرم
دوست دارم
با با کرم
دوست دارم
رقص كردي (هه لپرکی )
واژه ؛هه لپه رکی ؛از کلمه هه لپر به معنی جنبش و تکان و در اصل به معنی حمله کردن است که نمادی ازحرکات جنگي است كه از گذشته هاي دور به يادگار مانده است و چيزي فراتر از رقص عادي مي باشد . رقص هاي كردي يكي از سنتهاي ديرينه و يادگارهاي ارزشمند آريا يي ها ست كه همچنان محفوظ مانده وحتي دررقص هاي سنتي بعضي از اقوام همجوار همچون آشوري ها تا ثير كرده است
حركا ت "هه لپه ركي" در چها ر نوع مراسم عرفاني مذهبي شادي و عروسي و عزا و غم اجرا مي شود اما رقص هاي فولكلور كردي عبا رتند از : چه پي يا چوپي- سي پي - روينه - گه را نه وهكه مخصوص شكاك است .دووپي يي- داغه كه ويژه كردستان تركيه است .گه ريان - پشت پا - فه تاح - فه تا پاشايي- خانه ميري -سي جار - شه لان -زه نگي - و چه مه ريواما فلسفه اين حركا ت شكل بخصوصي كه اين "هه لپه ركي"دارد. اين رقص به صورت دسته جمعي انجام مي شود و در دست نفر اول كه به عنوان رهبر و پيشواي گروه و نفر آ خر "چوپي "دستمالي است كه به جاي شمشير استفاده ميشود .و نظم و انظباط گروه را هم بر عهده دارد .امروزه به علت پيشرفت و پيچيدگي در سبك زندگي از دستمال سفيد به جاي شمشير و سپر استفاده مي شود. دستمال سفيد نشانه صلح و آشتي با اقوام ديگر است
كوبيدن پا بر زمين به اين معني است كه اين خاك موطن من است .هوراي هنگام مراسم در حين حركات به منظور ترساندن دشمن است . نشستن در هنگام رقص نشانه تسليم براي جمع منفور است . يكسري مقام ها هم وجود دارند كه در اين مراسم استفاده ميشوند .هوره كه از نظر لغوي از واژه خور به معناي خورشيد گرفته شده مورد استفاده گا توهاي زرتشتي و در مراسم راز و نياز با خداوند بوده است
رقص‌ كردي‌ را يك‌ رقص‌ رزمي ‌مي‌دانند كه‌ داراي‌ صلابت‌ و متانتي‌ خاص‌ بوده‌ و ياد آور يكپارچگي‌ اين‌ مردمان‌ غيور در تمامي‌ ادوار مي‌باشد
رقصهاي‌ محلي‌ با موسيقي‌ كردي‌ پيوندي‌ ابدي‌ داشته‌ و معمولاً زنان‌ و مردان‌ عشاير در مراسم‌ شادي‌ به‌ دور از ابتذال‌ دايره‌ وار دست‌ يكديگر را گرفته‌ به‌ پايكوبي‌ مي‌پردازند، در اصطلاح‌ محلي‌ اين‌ حالت‌ را گندم‌ و جو(يعني‌ گندم‌ و جو) مي‌نامند( در منطقه‌ مهاباد به‌ آن‌ رَشبَلك‌ مي‌گويند
در اين‌ رقصها معمولاً يك‌ نفر كه‌ حركات‌ رقص‌ را بهتر از ديگران‌ مي‌شناسد نقش‌ رهبري‌ گروه‌ رقصندگان‌ را به‌ عهده‌ گرفته‌ و در ابتداي‌ صف‌ رقصندگان‌ مي‌ايستد و با تكان‌ دادن‌ دستمالي‌ كه‌ در دست‌ راست‌ دارد ريتمها را به‌ گروه‌ منتقل‌ كرده‌ و در ايجاد ايجاد هماهنگي‌ لازم‌ آنان‌ را ياري‌ مي‌دهد. اين‌ فرد كه‌ سر چوپي‌ كش‌ ناميده‌ مي‌شود با تكان‌ دادن‌ ماهرانه‌ دستمال‌ و ايجاد صدا بر هيجان‌ رقصندگان‌ مي‌افزايد
در اين‌ هنگام‌ ديگر افراد بدون‌ دستمال‌ به‌ رديف‌ در كنار سر چوپي‌ كش‌ به‌ گونه‌اي‌ قرار مي‌گيرند كه‌ هر يكي‌ با دست‌ چپ‌ دست‌ راست‌ نفر بعد را مي‌گيرد اصطلاحاً اين‌ حالت‌ را گاواني‌ ناميده‌ مي‌شود
در رقصهاي‌ كردي‌ تمامي‌ رقصندگان‌ به‌ سر گروه‌ چشم‌ دوخته‌ و با ايجاد هماهنگي‌ خاصي‌ وحدت‌ و يكپارچگي‌ يك‌ قوم‌ ريشه‌ دار را به‌ تصوير مي‌كشند برخي‌ رقصهاي‌ كردي‌ داراي‌ ملوديهاي‌ خاصي‌ بوده‌ و توسط‌ گروهي‌ از زنان‌ ومردان‌ اجرا مي‌شوند و در برخي‌ از رقصها يكي‌ از رقصندگان‌ از ديگران‌ اجرا شده‌ و در وسط‌ جمع‌ به‌ تنهايي‌ به‌ هنرنمايي‌ مي‌پردازند و در اين‌ حالت‌ معمولاً رقصنده‌ دو دستمال‌ رنگي‌ در دستها نگه‌ داشته‌ و با آنها بازي‌ مي‌كند كه‌ اصطلاحاً به‌ اين‌ نوع‌ رقص‌ دو دستماله‌ مي‌گويند و بيشتر در كرمانشاه‌ مرسوم‌ است‌
نمايشها و رقصهاي‌ كردي‌ را مي‌توان‌ به‌ چند قسمت‌ اصلي‌ ذيل‌ تقسيم‌ كرد
۱- گه‌ ريان‌ ۲- پشت‌ پا ۳- هه‌ لگرتن‌ ۴- فه‌ تاح‌ پاشا ۵- لب‌ لان ‌۶- چه‌ پي‌ ۷- زه‌ زنگي‌ ۸- شه‌ لايي‌ ۹- سي‌ جار ۱۰- خان‌ اميري‌
گه‌ريان‌
گه‌ريان‌ در زبان‌ كردي‌ به‌ معني‌ گشت‌ و گذار و راه‌ رفتن‌ بوده‌ و حركات‌ مختص‌ اين‌ رقص‌ نيز معناي‌ گشت‌ و گذار در ذهن‌ تداعي‌ مي‌كنند
گه‌ ريان‌ داراي‌ دو مقام‌ بوده‌ كه‌ يكي‌ متعلق‌ به‌ مناطق‌ روستايي‌ و ديگري‌ مناطق‌ شهري‌ مي‌باشد اين‌ رقص‌ نرم‌ و آهسته‌ و با لطافتي‌ خاص‌ شروع‌ شده‌ و به‌ تدريج‌ تندتر مي‌شود. ملودي‌ مربوط‌ به‌ اين‌ رقص‌ با تنوع‌ در ريتم‌ و نوساناتي‌ در اجرا تا پايان‌ ادامه‌ مي‌يابد
در اين‌ رقص‌ در واقع‌ تاثير گشت‌ و گذار در زندگي‌ كردها به‌ نمايش‌ گذاشته‌ مي‌شود و تنوع‌ ريتم‌ در اين‌ رقص‌ گوياي‌ تجربياتي‌ است‌ كه‌ در گشت‌ و گذار به‌ دست‌ مي‌آيند و مي‌توان‌ گفت‌ اين‌ رقص‌ زيبا تبليغي‌ است‌ براي‌ خوب‌ نگريستن‌ در اشياء و طبيعت‌ تقريباً در كل‌ مناطق‌ كردنشين‌ ملودي‌ اين‌ رقص‌ به‌ شكلي‌ يكسان‌ نواخته‌ مي‌شود و در اين‌ رقص‌ نخستين‌ حركت‌ با پاي‌ چپ‌ آغاز شد و حركت‌ پاي‌ ديگر همواره‌ با سر ضربهاي‌ دهل‌ كه‌ معمولاً باريتم‌ دو تايي‌ اجرا مي‌شوند عوض‌ مي‌شود
پشت‌ پا پشت‌ پا رقصي‌ است‌ كه‌ كمي‌ تندتر از گه‌ ريان‌ اجرا شده‌ و در بيشتر مناطق‌ كردنشين‌ مخصوص‌ مردها مي‌باشد رقص‌ پشت‌ پا همانطور كه‌ از نامش‌ پيداست‌ انسان‌ را به‌ هوشياري‌ و به‌ كارگيري‌ تجارب‌ مي‌خواند تا مبادا شخص‌ در زندگي‌ از كسي‌ پشت‌ پا بخورد
هه‌لگرتن‌
هه‌ لگرتن‌ در لغت‌ به‌ معناي‌ بلند كردن‌ چيزي‌ مي‌باشد. اين‌ رقص‌ بسيار پر جنب‌ و جوش‌ و شاد اجرا مي‌شود كه‌ با شور و جنب‌ و جوش‌ بسيار به‌ سوي‌ هدف‌ روانه‌ است‌. ريتم‌ تند ملودي‌ مخصوص‌ اين‌ رقص‌ هر گونه‌ كسالت‌ و خمودي‌ را نفي‌ كرده‌ و بر اهميت‌ نشاط‌ و هدفمندي‌ در زندگي‌ تاكيد دارد
فتاح‌ پاشايي‌
فتاح‌ از نظر لغوي‌ به‌ معني‌ جنبش‌ و پايكوبي‌ است‌
ملودي‌ اين‌ رقص‌ در سر تاسر كردستان‌ به‌ شكلي‌ يكنواخت‌ و با ريتمي‌ تند اجرا مي‌شود و لذا اين‌ رقص‌ بسيار پر جنب‌ و جوش‌ مي‌باشد بيشتر مردم‌ كردستان‌ از اين‌ رقص‌ استقبال‌ مي‌كنند. اين‌ رقص‌ نشانگر انساني‌ است‌ كه‌ به‌ شكرانه‌ كسب‌ موفقيت‌ها و استفاده‌ از نعمتهاي‌ خداوندي‌ خوشحالي‌ خود را به‌ نمايش‌ گذاشته‌ است‌
لب‌ لان
اين‌ رقص‌ با ريتمي‌ نرم‌ و آهسته‌ پس‌ از فتاح‌ پاشا اجرا مي‌شود و مي‌توان‌ در آن‌ لزوم‌ تنوع‌ در زندگي‌ را مشاهده‌ كرد. پس‌ از اجراي‌ پر جنب‌ و جوش‌ رقصها گه‌ ريان‌، پشت‌ پا، هه‌ لگرتن‌ و فتاح‌ پاشا به‌ ضرورت‌، رقصندگان‌ لب‌ لان‌ مي‌رقصند تا كمي‌ استراحت‌ كرده‌ و تجديد قوا كنند رقص‌ لب‌ لان‌ در واقع‌ انسان‌ را از غلبه‌ احساسات‌ زودگذر نهي‌ كرده‌، وي‌ را پس‌ از طي‌ مرحله‌ ضروري‌ شور و مستي‌ به‌ قلمرو تفكر دور انديشي‌ و باز نگري‌ رهنمون‌ مي‌سازد در اين‌ رقص‌، شركت‌ كنندگان‌ آرامش‌ خاصي‌ را احساس‌ مي‌كنند
رقص آذربايجاني
تاريخ از دو تا سه هزار سال قبل از ميلاد، شاهد حضور رقص در سرزمين آذربايجان بوده است. رقص ابتدائي، با ايماء و اشاره (پانتوميمي) که در ارتباط متقابل با محيط کار، جان گرفت و هموار تحت سلطه شرايط معيشتي قرار داشت قومي که با شکار حيوانات گذران زندگي مي کردند، رقصي از خود به نمايش مي نهادند که حرکات نرم و جذاب به کار رفته در آن رنگي از سحر و جادو داشت
حرکات آروزمندانه کشاورزان براي وفور محصول، که همواره با نواي ساز همراه بوده، حالاتي مشابه برداشت گندم يا چيدن انگور را به نمايش مي گذاشت و اين دليلي است روشن براي استمرار چند هزار ساله رقص در آذربايجان. رقصي که پيوندي عميق با دگرگوني هاي مادي و معنوي مردم دارد و بازتاب قاطع خصوصيات ملي اوست زندگي مردم آذربايجان از ديرباز با رقص عجين بوده است. تاريخ انواع حركات موزون در آذربايجان از نظر فرم و نحوه اجرا،‌ به صورت انفرادي يا دسته جمعي ، اعم از مردانه يا زنانه و تعداد ايفاكنندگان به قدري متنوع و مبسوط است كه در فرهنگهاي تركي، كردي، ارمني، گرجي و … با نامهاي گوناگون تبلور يافته و در بسياري از موارد حركات موزون فرهنگهاي مختلف در پايه مشترك و در جزئيات باهم تفاوت دارند. با اين حال مي توان صدها نوع از حركات موزون را بنا به نام محل يا فرد شهير، مفهوم زباني، نحوه اجرا به صورت حركات موزون غنايي و ليريك پهلواني و حماسي و … تقسيم بندي كرد اعم از
رقص ليريك: ياللي، شالاخو، اوزون دره، تره كمه، واغزالي، سينديرما، توراجي، گولوم آي،قيتقيلدا، آلما، لاله، دستمالي، يئري- يئري
رقص پهلواني و جنگي: قزاقي، قفقازي، لزگي، قايتاغي، كوراوغلونون قايتارماسي، كوراوغلونون باغيرتيسي، ميصري، زوتي- زوتي، زنجير توتماق، تار آباسي
رقص مراسمي: كوسا- كوسا، آذربايجان، ميرزهيي، آسماكسمه، آغيرقاراداغي و اشاره اي هر چند اندك در مورد هر كدام ياللي: از رقص ريشه دار و باستاني است كه در فرهنگهاي آذربايجاني، كردي، ارمني گرجي، و برخي ديگر از فرهنگهاي آسياي مركزي بطور گستردهاي رواج دارد . اشعار حكيم نظامي گنجوي در منظومه خسرو و شيرين، در توصيف حركتهاي پاي ايفاگر- به مانند گردش زخمه بر چنگ – به ياللي مي باشدياللي با مشايعت نوازندگان سورنا و دهل در صفي طولاني، دست در دست، با دستمال يا چوبي در دست رهبر صف، بصورت جمعي اجرا ميشده است
ياللي در دو نوع بصورت رقص مستقل و حركات موضوعي بصورت تاترونمايش – هك در حين رقص موتيفهاي قهرماني و روحيات ايلي، جواني و چابكي خود را مييابد- اجرا مي شود
از ياللي در قسمتي از اپراي كوراوغلو ساخته ئوزير حاجي بيگوف در قسمتي از اپراي نرگس ساخته مسلم ماقامايف در قسمتي از باله گلشن ساخته سلطان حاجي بيگوف در اثري به نام ياللي ساخته جهانگير جهانگيروف، در قسمتي از باله قوبوستان كولگهلري ساخته قاراقارایف و آهنگسازان روسي و بعضاً اروپايي استفاده شده است
لزگي: رقصهاي قفقاز و ماورا آن به شمار مي رود كه به شكل گسترده اي در آذربايجان متداول است. لزگي، حماسي، باوقار، پرتحرك و ريتميك است كه توسط مردان بصورت جمعي و با هنرنمايي تك تك ايفاگران با حركات پا، پنجه پا، بصورت سريع با تمثيلي از حالت تاخت و سوار بر اسب و غالباً با خنجري در دست يا دستهاي مشت كرده، با حركاتي بديع و گاه اكروباتيك، چرخش روي زانوها، پرشها اجرا مي شود
قايتاغي: نوع ديگري از رقص است كه در آذربايجان با عناوين اوج دوست، يئددي قارداش ، اوغلانلار رقصي اجرا مي گردد
كور اوغلو: از رقصهاي قديمي است كه توسط سورنا و دهل اجرا مي شود. كوراوغلو، پرصلابت،‌حماسي، رزمي و پهلواني است كه در ابتدا با سرعتي آرام شروع شده و تدريجاً تند ميشود كه به يادبود قهرمان افسانهاي دوران فئودالي يعني كوراوغلو ناميده مي شود
ميصري: (شمشير عربي منسوب به كوراوغلو) غالباً توسط عاشيقها، با ريتمي شبيه به مارش و با انجام حركات مشكل و سنگين و غالباً با شمشير توسط ايفاگران اجرا مي شود